نمایشنامهی «پرندهی شیرین جوانی» تألیف تِنِسی ویلیامز است که با ترجمهی نگار خلف به چاپ رسیده.
گزیدهای از کتاب:
«بیرون پنجرهها، فریاد پیاپی و نازک پرندهها شنیده میشود، و همینطور صدای بالهایشان. سپس، فلای که پیشخدمتی سیاه پوست است، پشت در، داخل راهرو ظاهر میشود و دو لیوان قهوه همراه خود دارد. در میزند. چنس بلند میشود، روبهروی آینهای که بر دیوار نامرئی است مکثی میکند تا قبل از باز کردن در، شانهای بر موهای کم پشت و بورش بکشد.
جنس: آها، خوبه، بذارش همون جا.
فلای: بله، آقا.
چنس: اول اون شربت معده رو بده به من. کاش خودت قاطیش میکردی، من…
فلای: انگار امروز صبح… دستتون داره میلرزه؟
چنس: (با دست لرزان به دنبال شربت معده میگردد.) یه کم اون کرکره رو باز کن. چه خبره؟ گفتم یه کم، نه اون همه!
وقتی پردهها باز میشوند، ما او را برای اولین بار به وضوح میبینیم. او در اواخر دههی بیست زندگیاش است، اما صورتش کمی مسنتر میزند. شاید آن را صورتی جوان ولی شکسته توصیف کنید که با این همه، فوقالعاده جذاب است. بدنش نشانی از زوال ندارد، اما به هر حال از آن نوعی است که پیژامهی سفید ابریشمی به دردش میخورد. زنگ کلیسا به صدا درمیآید و از کلیسایی نزدیکتر گروه کر شروع به خواندنِ بخشی از سرود مذهبی میکنند. صدای آنها او را به سمت پنجره میکشاند و در حالی که عبور میکند، حرف هم میزند. او میگوید…»
نمایشنامهی «پرندهی شیرین جوانی» در انتشارات کتابسرای میردشتی چاپ شده و در اختیار علاقمندان به حوزهی ادبیات داستانی و نمایشنامه قرار گرفته است.