نویسنده: اليزابت کاستووا
مترجمان: ژاله نوینی
ناشر: کتابسرای میردشتی
نوبت چاپ: چاپ اول – 1399
تعداد صفحه: 827 صفحه
خصوصیات ظاهری: قطع رقعی | جلد شومیز | کاغذ تحریر
شابک: 9786227562286
رمان «مورخ» تألیف الیزابت کاستووا است که با ترجمهی ژاله نوینی به چاپ رسیده. در معرفی کتاب آمده است: «دختری جوان نیمههای یک شب در کتابخانهی پدرش میگردد که کتابی قدیمی را پیدا میکند و بستهای کاغذ زردشده. این کاغذها نامههایی هستند که آغازشان رنگ و بویی منحوس دارد: «به وارث عزیز و بداقبالم…» این کشف او را به دنیایی میکشاند که حتی به دورترین رؤیاهایش هم خطور نمیکرد: هزارتویی از اسرار گذشتهی پدرش و سرنوشت مرموز مادرش که علتش نیروی شر عظیمی است که در ژرفای تاریخ نهفته. در همان لحظات ناخودآگاه خود را در آغاز راه جستجویی برای یافتن سؤالهایش میبیند که آن را حق خود میداند: جستجو برای دانستن حقیقت در مورد ولاد صلابهگر، حاکم قرون وسطایی که فرمانروایی وحشیانه و سبعانهاش شالودهی اسطورهی دراکولا را شکل داد. افسانه دراکولا با دنیای امروز چه ارتباطی دارد؟ جواب این سؤال از مرزها و زمان امروز فراتر میرود و قهرمان داستان را از آرشیو کتابخانهی آکسفورد به استانبول و بوداپست و از آنجا به قلب اروپای شرقی میکشاند.
او نشانههای ظلمانی و متون پنهانی را رمزگشایی میکند و رازهایی را میبیند که در روایات و سنتهای صومعههای قرون وسطا هستند و با دشمنانی سهمگین رودررو میشود تا اینکه گام به گام به بخشهای پنهان زندگی گذشتهاش نزدیک میشود و در نهایت مجبور است با خود اهریمن روبه رو شود. نخستین رمان الیزابت کاستووا کتابی است سرشار از ماجراهای محیرالعقول؛ قصهای مسحور کننده که واقعیت و خیال، گذشته و امروز، آدمهای حقیقی و خیالی را چنان قاطعانه در هم میآمیزد که بی گمان داستانی تعلیقآمیز و فراموشنشدنی را در ذهن ما ثبت خواهد کرد. کتاب مورخ تا مدتها در صدر فهرست پرفروشهای بسیاری از کشورهای جهان قرار گرفت، به ۲۸ زبان ترجمه شد و به سیاق کتاب راز داوینچی لقب «راز دراکولا» را به آن دادند.»
«در سال ۱۹۷۲ شانزده سالم بود – پدرم میگفت کوچکتر از آنی که با من به سفرهای مأموریتیام بیایی. ترجیح میداد سر کلاسهایم در مدرسهی بینالمللی آمستردام بنشینم و با دقت به درسهایم توجه کنم؛ آن روزها در آمستردام مؤسسهای داشت و مدتها بود آنجا خانهام شده بود و تقریباً فراموش کرده بودم زمانی در آمریکا زندگی میکردم.
حالا به نظرم عجیب میآید که نسبت به سنم چرا تا آن حد مطیع بودم، در حالی که سایر هم سن و سالانم ماجراجویی میکردند و علیه جنگ امپریالیستی در ویتنام تظاهرات میکردند. اما من در دنیایی بزرگ شدم که بسیار محافظت شده بود، به طوری که دنیای بزرگسالیام در دانشگاه به نحو مثبتی به نظرم ماجراجویی میرسید. در ابتدا باید بگویم که مادر نداشتم و پدرم با احساس مسئولیتی عمیق مرا بزرگ کرد، به خاطر فقدان مادر، خیلی بیشتر مراقبم بود. نوزاد که بودم و قبل از آنکه پدر مرکز صلح و دموکراسی را تأسیس کند، مادرم فوت کرد. پدر هیچ وقت از مادرم حرف نمیزد و اگر سوالی دربارهی او میپرسیدم، سکوت میکرد و من هم با سن کمم میفهمیدم که صحبت دربارهی مادر برایش موضوع دردناکی است. در عوض از من…»
رمان «مورخ» در انتشارات کتابسرای میردشتی چاپ شده و در اختیار علاقمندان به رمان و داستانهای خارجی قرار گرفته است.
آدرس : خیابان انقلاب، خیابان فخررازی، بعد از تقاطع لبافینژاد، پلاک ۱۱ طبقه اول، واحد 1 | ایمیل: mirdashtipub1@gmail.com | تلفن: 2-66490660-021 شماره داخلی 104