نویسنده: هری فرانسیس ملگرِیو
مترجم: رضا احمدیوند
ناشر: کتابسرای میردشتی
نوبت چاپ: چاپ اول- 1402
تعداد صفحه: 368صفحه
خصوصیات ظاهری: قطع رقعی | جلد شومیز | کاغذ بالک
شابک: 9786227546057
کتاب «مغز معمار» عصبشناسی، خلاقیت و معماری تألیف هری فرانسیس ملگرِیو است و با ترجمه رضا احمدیوند چاپ شده است. گزیدهای از کتاب را میخوانیم:
از نوشتن این کتاب همزمان دو نیت دارم: نخست مروری بر گامهای بلندی که امروزی در علوم عصبشناسی برداشتهاند: و دوم طرح پاسخی به این پرسش که دانش نوین عصبشناسی چه حرفی در معماری و حوزههای مرتبط با طراحی دارد. من بیشتر به خود فرآیند خلاقیت توجه میکنم: به مسائل ظریفی مثل ابهام و تفکر استعاری که در درونیترین بخش وجود ما خانه دارد و به نظرم آنچه امروز عصبپژوهی دراختیار طراحان قرار می دهد. در حد طرحی کلی از پیچیدگی عظیم هوش و حواس و هیجانات ماست.
بخش نخست کتاب، مجموعه مقالات کوتاهی است دربارهی معمارانی که پیشتر به این مسئله پرداختهاند که ما چگونه به بنا می اندیشیم. این نوشتهها – از آلبرتی تا یوهانی پالاسما- حاوی بینشی استثنایی دربارهی دوران خودشان است. در بخش دوم به تلاشهای تجربی در حوزهی مشترک عصبشناسی و زیباییشناسی معماری میپردازم. این تلاشها اگرچه نظریه تحویل نمیدهند. شاید چیز دیگری ارائه دهند که راهی نظری یا توان بازاندیشی در پرسشهای بنیادین دربارهی انسانی باشد که معمار برای او طراحی میکند.
گزیدهای از کتاب
در بسیاری از بررسیهای پیرامون معماری، انسانگرایی رنسانس را دورهای در ایتالیا میدانند که اوایل سدهی پانزدهم آغاز میشود و وقوع آن با توجه تازهای به نظریههای دورهی کلاسیک همزمان است. انسان گرایی خصلتی تکبعدی نداشت، چرا که تمام هنرها و دانش های انسانی از جمله فلسفه، فنون بلاغت، شعر، هنر، معماری، قوانین، و دستور زبان را در هم میآمیخت. در کل، رویکرد دوبارهای به نویسندگان یونان باستان را نیز در پی داشت (که به لطف صنعت نوپای چاپ، آثار آنان در اختیار همگان قرار گرفته بود) و اینک زمان آن فرارسیده بود که افکار آنان به محک منابع اواخر دورهی باستان، سدههای میانه، و البته آموزههای مسیحیت سنجیده شود. بدین وجه باید لئون باتیستا آلبرتی را مظهر مغز انسانگرا نامید.
انسانگرایی در معماری آن دوران دلالت اندک متفاوتی داشت. نه فقط باور بر این بود که وجود انسان به لطف مخلوق خدابودن جایگاهی برگزیده در کیهان دارد، بلکه تن انسان جذابیت ویژهای نزد معماران داشت. منظور من در اینجا تمثیل دوسویهای است که معماری را استعارهای از تن انسان، و تن انسان را استعارهای از طراحی معماری میانگارد. آلبرتی بدین معنا نیز انسانگرا بود، چرا که رسالهی معماری او که اوایل دهۀ ۱۴۵۰ نوشته بود و در سال ۱۴۸۶ (همراه با «ده
کتاب» ویتروویوس، معمار رم باستان) به چاپ رسید، راهی را در اندیشۀ معماری گشود که اشاعه و گسترش آن تا قرن هجدهم ادامه یافت. شاید بدین وجه آلبرتی نخستین معمار تاریخ باشد که نظریۀ منسجمی بنا کرد – نظریهای که تاریخنگاران آن را سنگبنای نظری سبکهای جدید میدانند.
آلبرتی فرزند «طبیعی» یا نامشروعی بود که در خانوادهای از تاجران بانکدار بزرگ شد و بدین لحاظ از دو موهبت برخوردار شد. هرچند نامشروع بودن، او را از حق قانونی ارث محروم میکرد، ولی کمکهای مالی خانواده هزینههای برخورداری از آموزشی مناسب در دانشگاه بولونیا را در اختیار او نهاد و در سال ۱۴۲۸ موفق به دریافت دکترای حقوق شد. طی این مدت استعداد ادبی (نوشتههای درخشان پیرامون موضوعات گوناگون) و علاقهای به ریاضیات نیز بروز داده بود. مانند بسیاری دیگر از مردان تحصیلکردۀ آن دوران، جذب خدمت به کلیسا شد؛ نخست منشی کاردینال بولونیا بود. در سال، ۱۴۳۲ چهار سال پس از اخذ دکترا، به سمت ریاست دفتر بایگانی پاپ در رم منصوب شد و بدین طریق بطور غیرمستقیم به خدمت پاپ در آمد. جنگهای داخلی، دفتر پاپ را واداشت در سال ۱۴۳۴ از رم به فلورانس نقل مکان کند. رواج معماری، مجسمهسازی، و نقاشی در فلورانس، آلبرتی را به حلقۀ دوستی با فیلیپو برونلشی و دوناتو دوناتللو وارد کرد که گویا چند سال پیشتر آنها را مالقات کرده بود. عالقههای مشترک آنها زمانی پررنگتر شد که آلبرتی نقاشی را آغاز کرد و سال بعد، نخستین رساله از سه (۱۴۳۵) به نگارش در آورد. تاریخ رسالۀ هنری خود را با عنوان دربارۀ نقاشی مشخص نیست، هرچند به نظر نگارش رسالۀ دوم با عنوان دربارۀ مجسمهسازی در اواخر دهۀ ۱۴۴۰ نوشته شدهاست. در همین زمان، در حدود سال ،۱۴۳۸ همراه با دفتر پاپ به فرهرا سفر کرد و در آنجا به معماری علاقهمند شد. وقتی در سال ۱۴۴۳ همراه با دفتر پاپ به رم بازگشت و همراه برونلشی، مطالعات خود پیرامون بناهای رم را ادامه داد، این عالقه فزونی گرفت. نتیجۀ این کوششها و تأمین بود که در سال ۱۴۵۲ در قالب پشتوانۀ مالی، رسالۀ سوم و آخر با عنوان دربارۀ بنا ده مجلد به پاپ نیکالس پنجم تقدیم شد. پس از آن، بیست سال بعدی را وقف آثاری در معماری کرد که شهرت آنها از نوشتههای ادبی و هنری او پیشی گرفت.
کتاب «مغز معمار» عصبشناسی، خلاقیت و معماری در انتشارات کتابسرای میردشتی چاپ شده و در اختیار علاقهمندان به فلسفه قرار گرفته است.
آدرس : خیابان انقلاب، خیابان فخررازی، بعد از تقاطع لبافینژاد، پلاک ۱۱ طبقه اول، واحد 1 | ایمیل: mirdashtipub1@gmail.com | تلفن: 2-66490660-021 شماره داخلی 104