اسماعیل

کتاب «اسماعیل» تألیف دانیل کوئین است که با ترجمه‌ی امید شمس به چاپ رسیده. در معرفی کتاب آمده است: ««اسماعیل» داستان زندگی انسان و زمین است و اینکه انسان چگونه و از چه زمانی، به خطرناک‌ترین دشمن این سیاره تبدیل شده است. آیا تمدن بشری، از آغاز تا امروز، پروازی شکوهمندانه به سوی قله‌های موفقیت بوده است، یا سقوطی آزاد به قعر نابودی انسان و جهان؟ آیا زندگی امروز انسان، در مقایسه با زندگی‌اش در ده هزار سال پیش، زیباتر، امن‌تر، آزادانه‌تر و راحت‌تر است؟ آیا راهی برای نجات انسان و سیاره‌ی زمین وجود دارد؟ این رمان به این پرسش‌ها پاسخ‌های اعجاب انگیزی می‌دهد. «اسماعیل»، به خواننده‌اش این امکان را می‌دهد تا داستان زندگی انسان بر زمین را با روایتی به کلی متفاوت با روایت‌هایی که تاکنون از زندگی انسان بیان شده است، آشنا کند و نوع دیگری از زندگی را تجربه کند. دانیل کوئین، نویسنده‌ی این رمان یکی از چهره‌های برجسته‌ی جنبش حمایت از محیط زیست و آنارکو۔ پریمیتیویسم است. او برای این اثر در سال ۱۹۹۱ جایزه‌ی «ترنر تومارو فلوشیپ» را دریافت کرده است؛ این جایزه به آثاری تعلق می‌گیرد که «راه حلی خلاقانه و مثبت برای مشکلات جهانی» ارائه کنند. منتقدان این رمان را از تأثیرگذارترین آثار داستانی در زمینه‌ی محیط‌زیست‌گرایی، ساده‌گرایی و آنارشیسم دانسته‌اند.»

گزیده‌ای از کتاب:

«اولین بار که آگهی را دیدم، صفحه را کندم و مچاله‌اش کردم و پرتش کردم کف خانه و از آن‌جا که حتی این کار هم به نظرم کافی نمی‌رسید برش داشتم و یک راست رفتم توی آشپزخانه و انداختمش توی سطل زباله. همان‌جا برای خودم یک صبحانه‌ی مختصر درست کردم و کمی به خودم فرصت دادم که آرام بگیرم. در واقع می‌خوردم و فکرم کاملاً جای دیگری بود. از توی سطل زباله پیدایش کردم و برش گرداندم به سمت ستون نیازمندی‌های شخصی، فقط برای این‌که ببینم آن چیز لعنتی هنوز همان‌جور که من به خاطر داشتم آن‌جا هست یا نه. و بود. معلمی در جست و جوی شاگردی با اشتیاق جدی به نجات جهان. لطفأ حضوری درخواست دهید. اشتیاق جدی به نجات جهان – اوه، ازش خوشم آمد. واقعاً پر معنا بود. اشتیاق جدی به نجات جهان – آره، عالی بود. تا ظهر نشده دویست تا خل و چل و خنگ عقب افتاده‌ی کر و کور و کچل، دم آن‌جا صف کشیده‌اند و آماده که تمام مادیات دنیا را ول کنند در عوض افتخار کم نظیر نشستن در پیش پای یک جور گوروی آبستن از این خبر مهم که اگر هر کسی فقط برگردد و بغل دستی‌اش را بغل کند همه چیز درست می‌شود. شما حتماً تعجب کردید: چرا این یارو این قدر عصبانی است؟ چرا این قدر بدبین است؟ سؤال به جایی است. در حقیقت این سؤالی است که داشتم از خودم می پرسیدم. جوابش برمی‌گردد به زمان گذشته، دو دهه ی پیش، به زمانی که…» کتاب «اسماعیل» در انتشارات کتابسرای میردشتی چاپ شده و در اختیار علاقه‌مندان به رمان و داستان‌های خارجی قرار گرفته است.